چهارشنبه, ۲۱ تیر ۱۴۰۲، ۱۱:۵۶ ق.ظ
فریاد، دلیل است که فریادرسی هست
در سپیده دمی که بی ظهور تو، سیاهی میزاید، دلم مجالِ خیالی محال میخواهد.
یادم نیست، آن روز در چه حال و هوایی بودم که این جمله را نوشتم. اما میدانم هرجا از نسیم و سپیده و سحر، حرفی به میان میآید، ذوق نداشتهام بی اختیار گل میکند و وسواسم را با گلواژههای نور و رهایی و ظهور، طراوت و طهارت میبخشد.
و هرجا از سردی و سکوت و هجران، حرفی روایت شود، احساسم را با غمواژههایی از جنس حسرت و اندوه و آه، چالاکی و حرارت میبخشد...
بیجذبه محال است ز دل ناله برآید // فریاد، دلیل است که فریادرسی هست
پ.ن: بیت آخر از جناب صائب تبریزی.
۰۲/۰۴/۲۱
به دنبالکنندگانِ اینجا که نگاه میکنم، دلم میخواد وبلاگِ منم یه بلایی سرش بیاد من مجبور شم برم از صفر شروع کنم که به دنبالکنندگانِ حقیقی برسم.
یک نفر آدم رو دنبال کنه، اما دنبال کنه و بخونه واقعا! نه اعداد و ارقامی مرده و خاموش که آخرین بار معلوم نیست کِی اصلا از بیان رد شدن!!!
الآن این 22 تا واقعیان... پایهان... هستن...
22 تا حقیقیِ پایه میارزه به 200 تا تبلیغاتی و خاموش و بده_بستانیِ فالو و ...
72 تا حقیقی میارزه به سپاهِ چهارهزارنفرۀ بیخاصیت...
313 تا حقیقی میارزه به میلیون میلیون ندبهخونِ اربعینیِ هیئتیِ بیاثر که نمیتونیم امام رو به ظهور راضی کنیم...
* شدم ستادِ امیددهیِ وبلاگازدستدادگان :)))