قَـبَـس

ز آتش وادی ایمن نه منم خرم و بس >:< موسی اینجا به امید قبسی می آید

قَـبَـس

ز آتش وادی ایمن نه منم خرم و بس >:< موسی اینجا به امید قبسی می آید

قَـبَـس


ــــــــــــ بسم الله الرحمن الرحیم ـــــــــــــ

این‌جا رخصتی هست بـرای گفتن و شنفتن و فرصتی هست بــرای شکفتن!
فـانوس حقـایق این‌جـا نیز، بـا داغ لاله‌هــای سـرخ ایـن دیـار مـأنوس است و با فــرهنگ شـاهدان شهید، پیوندی دیرینه دارد.

این‌جـا، دقــایق زمان نیــز، بیرون از سلایق و عــلایق ملــحدان و هـرزگان رنگ می‌گیرد و انگاره‌های سیاست نیز، با نگاره‌های دیانت، صیانت می‌شود.

ـــــــــــــــــــــ <><><> ــــــــــــــــــــــ

به خاطره های خالی از بهار بگویید:
درد بی‌دردی را به بوته‌های خزان بسپارند و ساز هستی را در پردۀ درد بنوازند

باور دارم که درآشوبِ شهر ابتلاء، سهمِ فهمِ هرکس برابر نیست!
و یـقین دارم که در جـولانگاه خـون و خنجــر، بسیار باید چشید آتشِ دردِ صبوری را.
من تاریـخ را خـوانده ام، آرامش شیعۀ تنوری نایاب است!

ـــــــــــــــــــــ <><><> ــــــــــــــــــــــ

نقدهای مفید و سازندۀ شما را پذیرایم.
از نظرات چالشی شما نیز استقبال می‌کنم اما از پاسخ به کامنت‌های ناشناس و بدون آدرس معذورم.


بایگانی
شنبه, ۱۴ مرداد ۱۴۰۲، ۱۱:۲۱ ب.ظ

دفتر یادبود

دیروز  رفته بودم کرمان، بعداز زیارت و فاتحه‌خوانی برای شهدای آن دیار و بعد از ادای احترام به شهید بزرگوار سردار سلیمانی. مثل خیلی‌ از زائران که در دفتر یادبود سردار دل‌ها چیزی می‌نویسند، من هم جمله‌ای به یادگار نوشتم:

نمی‌دانم مِهر و مجاهدت و تقوای سردار سلیمانی با دل‌های مردم آزادۀ جهان چه کرده است، اما می‌دانم که هنوز هم مات و مبهوت غیرت مردانه‌اش هستم و به شهامتش، به رشادتش، به شیدایی‌اش، به مجاهدت‌های جانانه‌اش، به اخلاصش، به ولایتمداری‌اش و به آسمانی شدنش غبطه می‌خورم.

اینجا، از روح بلند شهید سلیمانی عزیز و همۀ شهیدان راه خدا استمداد می‌طلبم که در دنیای فتنه‌ها و آلودگی‌ها به درد بی‌ دردی گرفتار نشوم و تا ظهور مهدی آل محمد، عجل الله تعالی فرجه‌الشریف، ادامه دهندۀ راه و مرامشان باشم. ان‌شاءالله.

نظرات  (۳)

۱۴ مرداد ۰۲ ، ۲۳:۲۵ شاگرد بنّا

من زبلی کردم از شما عهد گرفتم. ان‌شاءالله همیشه به زیارت که نورش به ما هم می‌رسه :))) جدی می‌گم که نورش می‌رسه... امروز روزِ بابرکتی داشتم... انقد که نرسیدم متن امشبم و بنویسم و تازه نشستم پاش :)))

 

پاسخ:
شما خیلی باهوشی برادر،

منم بر آن عهد که بستم، هستم.

خدا به زندگی شما و به قلم و قدم شما و به نفس شما برکت دهد...
به یاد منم باشید لطفاً.
۱۵ مرداد ۰۲ ، ۱۹:۳۴ مهرداد ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏

ما هم سردار را دوست داریم .

پاسخ:
دمت گرم آقامهرداد،
سردار هم ان‌شاءالله ما رو دوست داره

بی دلیل نیست که سردار دل ها  لقب گرفتن....

 

 

اگر دوست داشتین، شبکه اجتماعی ما رو هم از لینک زیر داناود کنید:


دانلود اپلیکیhttps://cafebazaar.ir/app/ir.vitrin.appشن ویترین

ارسال نظر

کاربران بیان میتوانند بدون نیاز به تأیید، نظرات خود را ارسال کنند.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی