این شبها مراسم مرثیه خوانی و سینه زنی محمود کریمی (با سخنرانی آقای عالی) داخل پادگان 06 ارتش برگزار میشود که محلی است بسیار وسیع، تمیز، منظم، مرتب، با امکانات صوتی تصویری کافی، با زمانبندی دقیق، با کادر انتظامی و پذیرایی قوی و تجهیزات کامل آتشنشانی و اورژانس و... که برای ورود و خروج و نشستن جمعیت هیچ عسر و حرجی ایجاد نمیکند.
این مکان حداقل به اندازۀ مصلای تهران گنجایش جمعیت دارد و در منطقهای واقع شده که از خیابانهای متعدد قابل دسترسی و تردد است. ضمن اینکه خیابانهای اطراف این مراسم تا یک کیلومتر در 11 خیابان و اتوبان (11 کیلومتر) جا برای پارک وسایل نقلیه دارد. با این همه اگر کسی دیر بجنبد، مجبور است بعد از پارک خودرو حداقل 20 دقیقه پیادهروی کند تا به ورودی مراسم برسد. خانۀ ما، اما تا محل مراسم به صورت پیاده فقط 7 دقیقه فاصله است.
خب، اینها را نگفتم که مثلاً تبلیغ کرده باشم. اصولاً مراسم سیدالشهدا علیهالسلام نیاز به تبلیغ ندارد و معتقدم که سخنرانیها، مداحیها و هیئتها جوری هستند که مردم، خود به خود در مورد آنها اطلاعاتِ لازم را دارند و میدانند کجا و چه وقت باید در هیئت حاضر شوند. اما اینها را به این دلیل نوشتم که سه نکته را بگویم:
- خودم کلاَ اهل مداحیهای هیجانی و پر سر و صدا نبودم و یاد ندارم که هیچ وقت در مراسم طولانی مداحان مشهور نشسته باشم. اما این مراسم باعث شد که امسال پای مداحی حاج محمود هم بنشینم و یک بررسی عینی و دقیقتری از مداحی ایشان و شور و حال سینهزنی این مراسم داشته باشم تا به حسب عادت دیرینهام در نقد و تحلیل یا آسیبشناسی مناسبتها و مناسک آئینی، واقعنگری و دقت بیشتری داشته باشم. اما انگار در این مراسم غیر از زیبایی و حُسن چیز دیگری قابل دیدن نیست.
- امسال جلسات همیشگی خودم را به خاطر این مراسم تعطیل کردم. البته نه به خاطر محمود کریمی، بلکه فقط به این دلیل که وقتی دیدم یک مراسم باشکوه و منسجم عاشورایی بیخ گوشم برگزار میشود، حیفم آمد که خودم را از این جماعت عظیم جدا کنم و به این اقیانوس پهناور نپیوندم. چون معتقدم که هرجا اجتماع عظیم مردمی حول محور حسین بن علی علیهالسلام شکل بگیرد، حتماً و حتماً دریچهای از آگاهی و شعور به سوی مردم گشوده خواهد شد.
- اما نکتۀ مهمتر اینکه در این مراسم، صحنههای اعجابانگیزی جلوهگری میکرد که دیدنش برای بنده و امثال من که معمولاً در عرصۀ خبری و رسانهای کشور با گزارشهای نفرتانگیز و مأیوس کننده مواجه هستیم؛ بسیار شورآفرین، نوید دهنده و امیدوار کننده است و دانستن و حس کردنش در شرایط هجمههای ضد دین، بسی لازم و ضروری و بسی انرژی بخش است. در واقع، برای منِ نوعی، حسرت و تأسف خواهد شد اگر به عنوان یک بچه شیعه در چنین عرصههای با شکوهی غایب باشم...
پینوشت:
اینکه دوساعت به اذان مغرب دربهای ورود مراسم باز شود و موج جمعیت حداقل تا 4 ساعت مثل سیل وارد مراسم شوند، یک پدیدۀ ساده نیست. اینکه هجوم شتابان جوونهایی را ببینی که دوساعت قبل از مراسم تلاش میکنند خود را به داخل هیئت برسانند تا درکانون شور و شعور مراسم بر سر و سینه بزنند، یک رفتار معمولی نیست. اینکه جمعیت فشردۀ مسافران مترو، قریب دو ساعت هر 5 دقیقه یک بار از دو مسیر در ایستگاه حسینآباد پباده شوند و با عجله راهی هیئت شوند، بسیار دیدنیست. اینکه شبیه پیاده روی اربعین، سیل جمعیت خانوادگی را از 5 مسیر به سمت هیئت در حرکت ببینی که سر از پا نمیشناسند؛ اینکه صحنۀ حرکت پرشتاب نوعروسان جوان و مادران نوزاد در آغوش را به سمت یک مراسم چندساعته، شاهد باشی، این روزها خیلی معنیدار است. این که سیل دخترکان محجبۀ جوان و نوجوان را به همراه خانوادههایشان ببینی که مشتاقانه به سمت هیئت رهسپارند و اینکه جمعیت سیلآسای هیئت را ببینی که تا پایان مراسم، با انگیزه و سرمست از عشق حسین میدرخشند، بسیار حماسی و شوق انگیز است.
اینها همه نشان از این دارد که به رغم دسیسۀ بدخواهان و به رغم گستاخی عدهای بی غیرت و هرزهگرد، آتش محبت آل رسول و شعلههای عشق به طهارت و شهادت، همچنان در جامعه شعلهور است و ریشهٔ جریانات ضد دین را با هوشمندی و استقامت از بین خواهد برد...
+ از انعکاس بعضی جلوههای ویژه و حیرتانگیز این مراسم به خاطر رعایت اختصار و قلم ناتوانم صرفنظر کردم. امیدوارم دیگران بتوانند این قصور را جبران کنند...